آخرین جمعه ی سال است،می آیی مولا؟

ساخت وبلاگ
جلوی درب سبز رنگ می ایستم، زنگ میزنم ... بفرماییدسلام اصغرآقا هستن؟ نخیر بفرما تو. نمیدونید کِی برمیگرده ؟ فکر نکنم حالا حالاها برگرده، پریروز رفت جبهه. وا می روم ... توی راه همه اش به این فکر می کنم چرا بی خبر رفت. . دو کوچه پایین تر می روم دم در خانه احمد، باهم از جبهه برگشتیم، شک برم می دارد نکنه او هم رفته باشد، دلم به این قرص است که قرار گذاشته ایم باهم برمیگردیم ... زنگ درب خانه خراب است، با کلید به درب می زنم پیرزن نفس نفس میزند و بریده بریده میگوید بفرمایید ... میپرسم: احمدآقا هستن؟ پیرزن وارفته و هراسان می گوید: نه مگه چی شده ؟ با لحن ملایم و شمرده می گویم: با احمد آقا کار داشتم، خواستم ببینم خونه اس یا نه. میگوید: احمد که جبهه اس ! نمی توانم جلوی خودم را بگیرم. قدم جلو میگذارم و با ناباوری میگویم: اِ ... جبهه اس، کِی رفته؟! پیرزن نفس راحتی میکشد ... دو هفته اس، سه شنبه دو هفته پیش رفت ... نمی دانم چه بگویم، خداحافظی میکنم و بر میگردم. . پی نوشت: چه احساس بدی است، با رفقایی باشی، باهم برگردی و بدون تو بروند ... ماها که جبهه را درک نکردیم ولی خوندن این خاطرات و احساسات برایمان غریبه نیست، حتی می توانیم این حس را در ایام اربعین هم درک کنیم  حس جا ماندن حس خیلی بدی است هر وقت کتاب جنگ میخونم سوای از سختی هایش اخلاص و حسرت از داخل کتاب هم درک می شود. . برشی از کتاب گرای 270 درجه آخرین جمعه ی سال است،می آیی مولا؟...
ما را در سایت آخرین جمعه ی سال است،می آیی مولا؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eazf060 بازدید : 129 تاريخ : سه شنبه 12 مهر 1401 ساعت: 13:51

آن که تو چادر است، دست دراز میکند و کاغذی به آن دو نفر میدهد. بر سربرگ کاغذ چیزی نوشته اند که وقتی دقت می کنم میتوانم آن را بخوانم: تلگراف صلواتی.برگه اعزام به جبهه را بهش میدم، همان طور که برگه را از دستم می گیرد، به دیگران میگوید: بیشتر از سی حرف نباشه ها، اگه بیشتر باشه از ما نمیگیرن. . پی نوشت: همانطور که دارم ادامه کتاب را می خوانم ذهنم مشغول می شود چطور با فقط 30 کلمه می توان چیزی گفت و منظور را رساند، هم بگویی سالمی و هم اگر خواسته ای داری بگویی، هرچه در ذهنم دارم کلمات را کم و زیاد میکنم که چیزی بگویم که با 30 کلمه بشود، نمیشود شما هم تست کنید ببینید با 30 کلمه چه چیزهایی می توانید بگویید که هم احساسات و هم منظور و خواسته هایتان را برسانید چه سخت چه روزگارانی بوده برشی از کتاب گرای 270 درجه آخرین جمعه ی سال است،می آیی مولا؟...
ما را در سایت آخرین جمعه ی سال است،می آیی مولا؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eazf060 بازدید : 135 تاريخ : سه شنبه 12 مهر 1401 ساعت: 13:51

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

آخرین جمعه ی سال است،می آیی مولا؟...
ما را در سایت آخرین جمعه ی سال است،می آیی مولا؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eazf060 بازدید : 133 تاريخ : سه شنبه 12 مهر 1401 ساعت: 13:51